اختلالات خلقی: اختلال دوقطبی چیست؟

اختلالات خلقی از یک سلسله علائم تشکیل یافته‌اند که هفته‌ها تا ماه‌ها دوام می‌یابند، و از کارکرد عادی شخص کاملا متفاوت هستند و میل به عود، معمولا بطور دوره‌ای یا چرخشی دارند.
خلق ممکن است طبیعی، بالا، یا پایین باشد. شخص طبیعی طیف وسیعی از خلق‌ها را تجربه می‌کند و به همان نسبت مجموعه‌ای از تجلیات عاطفی نیز دارد. شخص عادی قادر به کنترل اخلاق و عواطف خود هست. اختلالات خلقی گروهی حالات بالینی هستند که با اختلال خلق، فقدان احساس کنترل بر خلق، و تجربه ذهنی ناراحتی شدید همراه هستند.

کسانی که خلق بالا دارند (مانی یا مانیا)، حالت انبساط خاطر، پرش افکار، کاهش خواب، افزایش اعتماد به نفس، و افکار بزرگ‌منشانه نشان می‌دهند.

افرادی که خلق پایین دارند (افسردگی)، با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بی‌اشتهایی، و افکار مرگ و خودکشی مشخص هستند. سایر علائم و نشانه‌ها عبارتند از تغییر در سطح فعالیت، توانایی‌های شناختی، تکلم و اعمال نباتی (یعنی خواب، اشتها، فعالیت جنسی و سایر ریتم‌های بیولوژیک).

این اختلالات عملا همیشه منجر به اختلال در عملکرد شغلی، روابط اجتماعی و بین فردی می‌گردد.

بیمارانی که فقط دوره‌های افسردگی اساسی دارند گفته می‌شود مبتلا به اختلال افسردگی اساسی (major depressive disorder) یا افسردگی یک قطبی هستند. بیمارانی که هم دوره‌های افسردگی دارند و هم مانی (مانیا) یا فقط دوره‌های مانیا دارند، دچار اختلال دوقطبی (bipolar disorder) هستند.
اصطلاحات مانی یک قطبی، مانی خالص (pure mania) یا مانی نشئه‌ای (euphoric mania) گاهی برای بیمارانی که دوره‌های افسردگی ندارند مورد استفاده قرار می‌گیرند.

هیپومانی (هیپومانیا - hypomania) دوره‌ای از علائم مانی است که واجد تمام ملاک‌های دوره منیک نیست.

دوره مانیا دوره مشخص (حداقل به مدت یک هفته یا اگر بیماری بستری شود، کمتر از یک هفته) با «خلق نابهنجار و مستمرا بالا، منبسط و تحریک‌پذیر» است.

دوره هیپومانی (هیپومانیا - hypomania) حداقل 4 روز طول می‌کشد و شبیه دوره مانیا است به استثناء اینکه شدت آن در حدی نیست که موجب تخریب در کارکرد اجتماعی یا شغلی شود و علائم پسیکوتیک نیز در آون وجود ندارد.

مانیا و هیپومانیا هر دو با افزایش اعتماد به نفس، کاهش نیاز به خواب، فعالیت جسمی و روانی بالا، و درگیر شدن افراطی در رفتارهای لذت‌بخش همراه هستند.

دوره مختلط (mixed episode) دوره‌ای است حداقل به مدت 1 هفته که در آن یک دوره مانیا و یک دوره افسردگی تقریبا هر روز روی می‌دهند.


برگرفته از: خلاصه روانپزشکی / تالیف: کاپلان - سادوک / ترجمه: پور افکاری

انواع اختلال دوقطبی

هشت باور غلط درباره اختلال دوقطبی

درحالیکه تعداد افراد مبتلا به این اختلال خلقی رو به افزایش است، هنوز خلا آگاهی در این حوزه به شدت محسوس است.  در اینجا قصدداریم تعدادی از باورهای رایج را که پایه ی علمی و واقعی ندارند نام برده و تصحیح کنیم.

1- اختلال دوقطبی یک اختلال نادر است (غلط)
بر اساس آمار و ارقام، اختلال دوقطبی در طی یک سال، حدود 7.5 میلیون نفر از بزرگسالان یا بعبارتی 2.6% از جمیعیت 18 سال به بالای آمریکا را تحت تاثیر قرار می دهد.
دستیابی به یک آمار منطقی برای نوجوانان و کودکان در این حوزه کار دشواری است چرا که هنوز اختلاف نظرهایی بین متخصصین در تعیین علائم اختلال دوقطبی در این سنین، وجوددارد.

2- اختلال دوقطبی درواقع همان نوسان خلق معمول است (غلط)
نوسانات خلقی مربوط به اختلال دو قطبی بسیار شدیدتر و اغلب طولانی مدت تر هستند. بخصوص این نوسانات بطور معمول زندگی شغلی، تحصیلی و عاطفی فرد را دچار اشکال می کنند. این افراد اغلب بدلیل نوسان های خلقی خود در ادارهی امور منزل، کنترل روابط عاطفی و مسائل شغلی یا درسی دچار مشکل می شوند . یک فرد عادی ممکن است با دیدن هوای ابری و بهم ریختن برنامه ی آخرهفته دچار ناراحتی گذرا و ناگهانی بشود و بلافاصله با لطیفهای که می شنود بخندد. چنین نوسان هایی به هیچ وجه قابل مقایسه با آنچه در اختلال دوقطبی روی می دهد نیستند.

3- بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بطور مداوم بین افسردگی و شیدایی در نوسان هستند (غلط)
روانپزشکان معتقدند بطور معمول افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بیشتر مبتلا به افسردگی می شوند و دوره های شیدایی کمتر اتفاق می افتند. همچنین اکثر افراد بدلیل افسردگی به روانپزشک مراجعه می کنند و ممکن است طی سالها تنها یک بار شیدایی را تجربه کنند. لذا برای تشخیص دوقطبی لازم نیست حتما یک الگوی رفت و برگشتی وجود داشته باشد.
با این حال دسته ای از افراد دوقطبی، نوسان خلق سریعتری دارند که جزو حالت های خاص تر محسوب می شوند.
مبتلایان به اختلال دوقطبی، همیشه در حالت افسردگی یا شیدایی نیستند. در حالتی که نوساناتشان کنترل شده باشد، یا بطور کلی بعد از اپیزودها، خلق نرمال و عادی دارند.

4- در فاز شیدایی، افراد بسیار خوشحال و سرزنده هستند (غلط)
این واقعیت دارد که برخی از افراد در فاز شیدایی سرخوش هستند اما برای بقیه ی افراد، شیدایی به منزله ی خوشحالی نیست. همچنین ممکن است شروع فاز شیدایی همراه با سرخوشی باشد اما لزوما دوام زیادی نخواهد داشت. معمولا تعداد قابل توجهی از افراد در فاز شیدایی بتدریج تحریک پذیر، حساس و پرخاشگر می شوند.
بسیاری از این بیماران از سررسیدن فاز مانیا می ترسند چرا که مانیا به منزله ی از دست رفتن کنترل افکار و اعمال آنهاست، بعلاوه اینکه در بیشتر موارد بی خوابی هم مزید بر علت می شود و شرایط آزاردهنده‌ای را موجب می‌شود. فرد مانیک با ولخرجی، سوء‌مصرف مواد و الکل، اشکال در تمرکز و ضعف در قدرت قضاوت خود دچار مشکلات زیادی می شود. همچنین فعالیت جنسی ممکن است افزایش بیابد و افراد در حفظ سلوک رفتار خود دچار مشکل بشوند. چیزی که اغلب اطرافیان اینطور توصیف می کنند" انگار خودش نیست".

5- تست های تشخیص اختلال دوقطبی وجود دارند (غلط)
تنها تستی که امروزه به نام تست تشخیص اختلال دوقطبی وجود دارد با استفاده از بزاق دهان دو جهش ژنتیکی در ژنی به نام GRK3 را بررسی می کند. اما این تست هنوز قطعیت کافی ندارد.
امروزه، تشخیص این اختلال بستگی به علائم بالینی ، تاریخچه ی بیمار و زمینه ی خانوادگی دارد.

6- این اختلال تا سن 18 سالگی قابل تشخیص نیست (غلط)
در عین حال که تشخیص قاطع این اختلال در سنین زیر 18 سال کار دشواری است، اما این گزاره صحت ندارد. موارد متعددی از کودکانی هستند که علائم کلاسیک این اختلال را در سالهای کودکی بروز می دهند.

7- افراد مبتلا به این اختلال نباید از داروهای ضدافسردگی استفاده کنند (غلط)
این نگرانی وجود دارد که مصرف داروهای ضدافسردگی در فاز افسردگی ِ اختلال دوقطبی، موجب بروز شیدایی شود. این نگرانی بی مورد نیست. با این حال در فاز افسردگی، اغلب نیاز به داروهای ضدافسردگی وجود دارد و باید با دقت و زیر نظر متخصص تجویز شوند.

8- در کنار دارودرمانی و روان درمانی، بیماران گزینه ی دیگری برای بهبودی ندارند (غلط)
بیماران قادر هستند برای خود یک استراتژی حمایتی فعال ایجاد کنند. منظم نگه داشتن ساعات خواب، رژیم غذایی سالم، ورزش های سبک مانند ایروبیک و یوگا در کنار توجه به علائم و زنگ خطر های شیدایی و افسردگی، به افراد در کنترل این اختلال کمک می کند.
یکی از مهمترین مسائل در روند بهبودی، شناخت علائم و پیش آگهیهای نوسان خلق هستند. بعنوان مثال اگر فرد با دقت در وضعیت و زمان بروز فازهای شیدایی متوجه شود تغییرناگهانی ساعت بیداری او به 4 صبح، یعنی «شیدایی در راه است»، می تواند بلافاصله با کمک پزشک خود و روش های دارویی موجود ساعت خواب خود را به وضع عادی برگرداند و مانع از بروز شیدایی شود.

منبع:. Kathleen Doheny - WebMD
 

راهنمای خانواده و دوستان فرد افسرده یا دوقطبی

این مطلب پیش‌تر جزئی از مطلب گام‌های بهبودی بود که به دلیل اینکه مخاطب آن اطرافیان فرد مبتلا می‌باشند، به صورت مجزا منتشر می‌گردد.

وقتی یک دوست یا یکی از اعضای خانواده در یک فاز (اپیزود) افسردگی یا اختلال دوقطبی (شیدایی-افسردگی) قرار دارد، ممکن است شما ندانید که چه کمکی می‌توانید به او بکنید. ندانید که چطور باید با او رفتار کنید. ممکن است درباره صبحت از بیماری فرد، مردد باشید؛ یا احساس گناه، عصبانیت یا دستپاچگی داشته باشید. همه‌ی اینها طبیعی است.

راه‌هایی وجود دارد تا دوست یا عضو خانواده‌تان را به وسیله کمک کردنش برای تصمیم‌گیری، در راه بهبود یاری دهید.
 

پنج مرحله‌ی بهبودی

می‌توان روند بهبودی را به پنج مرحله تقسیم کرد. افراد این پنج مرحله را با سرعت‌های متفاوتی طی می‌کنند. بهبودی بیماری‌هایی مثل افسردگی یا اختلال دوقطبی، فراز و فرودهایی دارد. دوستان و خانواده‌ای که پشتیبان فرد و قابل اتکا باشند، نقش بسزایی در توانایی فرد برای کنار آمدن با این پنج مرحله دارند.
 

1) مدیریت فشار بیماریدرهم شکستن، غرق شدن و گیج شدن توسط بیماری


یک فاز مانیا (شیدایی) یا افسردگی، خصوصا آنهایی که مشکلات عمیقی در روابط، مسائل مالی، کاری یا حوزه‌های دیگر زندگی ایجاد می‌کنند، می‌توانند برای همه کسانی که به هر نحو درگیر هستند، مخرب باشد. فردی که نیاز به بستری شدن پیدا می‌کند، ممکن است از بیمارستان با گیجی، شرم و درگیری عمیقی خارج شود و واقعا نداند حال باید چه کند.

آنچه دوستان و خانواده می‌توانند انجام دهند:

  • درک و پشتیبانی احساسی
  • کمک در روند درمان و سایر مسئولیت‌های فرد
  • کمک کردن برای صحبت آنها با دکتر یا اساسا پیدا کردن یک دکتر
  • یادداشت‌برداری کوتاه از علائم، درمان، پیشرفت، عوارض جانبی و موانع درمان در یک دفترچه یا تقویم شخصی
  • صبور بودن و پذیرش فرد

بیماری فرد عزیز شما، تقصیر شما یا او نیست. یک بیماری واقعی است که می‌تواند با موفقیت تحت درمان قرار گیرد. تلاش نکنید همه چیز را به یکباره درست کنید. پشتیبان او باشید، اما بدانید که نهایتا این خود اوست که مسئول انتخاب درمان و سبک زندگیش است.

 

2) احساس اینکه زندگی محدود شدهتصور اینکه زندگی هیچ‌وقت مثل سابق نخواهد بود

در این مرحله، افراد نگاه سختی به جنبه‌هایی از زندگیشان می‌کنند که تحت تاثیر بیماری قرار گرفته است. ممکن است باور نکنند که زندگیشان می‌تواند رو به بهبودی بگذارد. این خیلی مهم است که دوستان، اعضای خانواده و دکتر، به شخص امید بدهند و تصویر خوبی از وی را برایش بازسازی کنند.

آنچه دوستان و خانواده می‌توانند انجام دهند:

  • به توانایی فرد برای بهبودی ایمان داشته باشید
  • به او بگویید که با صرف زمان و صبر، توانایی بهبودی را دارد. با تمرکز روی نقاط قوتش، به وی امیدواری بدهید.
  • برای تمییز دادن علائم بیماری از شخصیت واقعی شخص، تلاش کنید. به وی برای بازسازی تصویری مثبت از خودش کمک کنید.
  • اوقاتی را که عزیزتان علائم بیماری را بروز می‌دهد بشناسید و متوجه باشید که در این اوقات، برقراری ارتباط سخت‌تر خواهد بود. بدانید که علائمی مانند پرهیز از اجتماع و افراد، ناشی از بیماری هستند و نه الزاما واکنش به شخص شما.
  • در حد توانتان تلاش کنید تا عجول نباشید، روی شخص فشار نیاورید و غر نزنید.

یک اختلال خلقی، طرز رفتار و اعتقادات شخص را تحت تاثیر قرار می‌دهد. ناامیدی، بی‌علاقگی، عصبانیت، اضطراب و بی‌تابی، همه می‌توانند از علائم بیماری باشند. درمان به افراد کمک می‌کند این افکار و احساسات منحرف شده را تشخیص دهند و برای تصحیحشان تلاش کنند. پشتیبانی و پذیرش شما در این مرحله ضروری است.

 

3) فهمیدن و اعتقاد به اینکه «تغییر ممکن است»به چالش کشیدن قدرت ناتوان کننده‌ی بیماری و اعتقاد به اینکه زندگی می‌تواند متفاوت باشد

امید، محرک قدرتمندی برای بهبودی است. برنامه‌ها، اهداف، و اعتقاد به آینده‌ای بهتر می‌تواند افراد را برای بهبودی روزافزون کمک کند. در این مرحله افراد شروع به باور این مسئله می‌کنند که زندگی می‌توان بهتر باشد و تغییر ممکن است.

آنچه دوستان و خانواده می‌توانند انجام دهند:

  • به عزیزتان کمک کنید تا با گام‌های هر چند کوچک به سمت سبک زندگی سالم‌تر، به سوی بهبودی گام بردارد. مثلا با:
    • مقید بودن به ساعات مشخصی برای خواب و بیداری
    • تغذیه مفید و منظم
    • انجام نوعی از ورزش و فعالیت بدنی
    • دوری از الکل و مواد
    • مراجعه به دکتر و پیگیری درمان
  • مرتب به او اطمینان دهید که آینده می‌تواند متفاوت و بهتر باشد. به او یادآوری کنید که قدرت تغییر دادن را دارد.
  • به آنها در تعیین چیزهایی که می‌خواهند تغییر دهند و چیزهایی که می‌خواهند به انجام برسانند کمک کنید.

علائم افسردگی و اختلال دوقطبی ممکن است ناامیدی‌ای با شعار «که چی بشه؟» را سبب شوند.خود این هم یکی از علائم بیماری‌ست. افراد می‌توانند به وسیله درمان بهتر شوند. برای کمک به عزیزانتان در امر درمان، به آنها کمک کنید تا چیزهای منفی‌ای که باعث نارضایتی آنها شده و خواستار تغییر آنها هستند و چیزهای مثبتی که می‌خواهند انجام دهند را شناسایی کنند. به آنها کمک کنید تا به این اهداف دست یابند.
 

4) تعهد به تغییرکشف ظرفیت‌ها و به چالش کشیدن قدرت ناتوان کننده‌ی بیماری

افسردگی و  اختلال دوقطبی بیماری‌های قدرتمندی هستند، اما نمی‌توانند افراد را از یک زندگی لذتبخش منع کنند. در این مرحله افراد تغییر در رفتار را تجربه می‌کنند و از ظرفیت‌های زندگیشان و انتخاب‌هایی که پیش رو دارند بیشتر مطلع می‌شوند. روی این موضوع تمرکز می‌کنند که احساس نکنند بیماریشان آنها را عقب انداخته یا این بیماریشان است که آنها را تعریف و توصیف می‌کند؛ آنها وجودی مستقل از بیماری هستند. فعالانه روی روش‌هایی که برای خوب بودنشان شناسایی کرده‌اند، کار می‌کنند. تمرکز روی نقاط قوت، مهارت‌ها، منابع و پشتیبانی‌ای که دریافت می‌کنند، به آنها کمک خواهد کرد.

آنچه دوستان و خانواده می‌توانند انجام دهند:

  • به عزیزتان کمک کنید تا این موارد را شناسایی کنند:
    • چیزهایی که از آنها لذت می‌برند یا به آنها علاقه دارند
    • راههایی که می‌توانند آنها را به آن چیزها در زندگیشان برسانند
    • چیزهایی که از آنها ناراضی هستند و مایل به تغییر آنها هستند
    • راه تغییر آن چیزها
    • مهارت‌ها، توانایی‌ها و ایده‌هایی که به آنها در رسیدن به اهدافشان کمک می‌کند
    • قابلیت‌هایی که به آنها کمک می‌کند مهارت‌های بیشتری کسب کنند
  • به آنها کمک کنید بفهمند چه چیزی حال آنها را خوب نگه می‌دارد.
  • آنها را به خاطر تلاش‌هایشان تشویق کنید و از آنها پشتیبانی کنید.

رمز موفقیت، برداشتن گام‌های کوچک است. تعداد زیادی از همین گام‌های کوچک است که به تغییرات مثبت بزرگی می‌انجامد. راه‌های ساده‌ای برای آنها پیدا کنید تا به چیزهایی که اهمیت می‌دهند بپردازند. مثلا فعالیت‌هایی که از آنها لذت می‌برند یا چیزهایی که آنها می‌خواهند تغییر دهند؛ چه در زندگی خودشان، چه در دنیا.
 

5) اقدام برای تغییرپشت سر گذاشتن قدرت ناتوان‌کننده‌ی بیماری

در این مرحله افراد با گام برداشتن به سمت اهدافشان، کلمات را به اقدامات تبدیل می‌کنند. برای برخی ممکن است پیدا کردن یک کار تمام‌وقت یا نیمه‌وقت یا حتی داوطلبانه باشد، و برای بعضی دیگر ممکن است تغییر یکی از شرایط زندگی یا کمک به بهبود سایر بیماران باشد.

آنچه دوستان و خانواده می‌توانند انجام دهند:

  • به او کمک کنید از نقاط قوت و مهارت‌هایش استفاده کند.
  • بدون به عقب راندن او، توقعاتش را قابل دستیابی و واقع‌بینانه نگه دارید.
  • به او کمک کنید برای رسیدن گام به گام به اهدافش، منابع و حمایت‌های بیشتری پیدا کند.
  • همانطور که اهداف جدیدی تعیین می‌کند و به زندگیش فراتر از بیماری می‌اندیشد، به پشتیبانی از او ادامه دهید.
  • به او در شناسایی افکار منفی و ناامیدکننده و غلبه بر آنها کمک کنید.
  • او را تشویق کنید که به خود سخت نگیرد و از این سفر به سوی بهبودی لذت ببرد.

افراد مبتلا به افسردگی یا اختلال دوقطبی توانایی ساختن زندگی‌ای را که خواهان آن هستند دارند. وقتی فراتر از بیماریشان نگاه کنند و بیندیشند، ظرفیت‌ها نامحدود است. باید دید خود را تغییر دهند. ممکن است بعضی از بیماری‌ها علاج قطعی نداشته باشند؛ اما سد مطلق و غیرقابل عبور راه زندگی آنها نیستند.

چه می‌توانید بگویید که به آنها کمک کند:

  • تو توی این مشکل تنها نیستی. من پیشتم.
  • من می‌فهمم که تو یه بیماری واقعی (و نه خیالی و تلقینی! البته عبارت داخل پرانتز را نگویید! برای خودتان عرض کردم) داری و اونه که باعث این افکار و احساسات میشه.
  • ممکنه الان باورت نشه؛ اما احساس که الان داری تغییر می‌کنه.
  • شاید من درست نتونم درک کنم چه احساسی داری، اما تو برام مهمی و می‌خوام کمکت کنم.
  • هر وقت خواستی تسلیم شی، به خودت بگو یه روز دیگه هم تحمل می‌کن، یه ساعت دیگه، یه دقیقه دیگه -هر چقدر که می‌تونی.
  • تو واسه من مهمی. زندگیت واسه من مهمه.
  • بهم بگو الان چجوری می‌تونم بهت کمک کنم.
  • من پیشتم. با هم از پسش برمیایم.

 

به هیچ وجه نگویید:

  • همه‌ش تو فکرته. واقعیت نداره.
  •  همه‌مون اینجوری میشیم. همه‌مون تجربه‌شو داشتیم.
  • خوب میشی بابا. انقدر نگران نباش.
  • نیمه پر لیوان‌و ببین. (خواننده محترم توجه کنید که مثبت‌اندیشی مفید است؛ اما گاهی بیماری شرایطی را برای مغز و فکر شخص ایجاب می‌کند که واقعا از کنترل وی خارج است. حرفی که بدین معنی باشد که این صرفا خود شخص است که با افکارش در این شرایط مقصر است، او را می‌رنجاند و برای روند درمان مضر است.)
  • چرا می‌خوای بمیری؟ کلی چیز هست که به خاطرشون زندگی کنی.
  • من نمی‌تونم واسه‌ت هیچ کاری کنم.
  • بی‌خیال دیگه بابا؛ تمومش کن دیگه.
  • دیوونه بازی در نیار.
  • اصلا چته تو؟ مشکلت چیه؟
  • تا الان نباید بهتر شده باشی؟

 

چیزهایی که باید بدانید:

  • اطلاعات تماس دکتر فرد مبتلا (شامل شماره‌های اضطراری)، مشاور یا روانپزشک وی، بیمارستان محلی، دوستان مورد اعتماد و اعضای خانواده که در هنگام بروز بحران می‌توانند کمک کنند
  • اینکه آیا اجازه دارید با دکتر فرد مبتلا درباره درمان او صحبت کنید یا خیر؛ و اگر ندارید، برای کسب این اجازه باید چه کار کنید
  • درمان‌ها و داروهایی که برای عزیز شما تجویز شده، توصیه‌های خاصی درباره دوز داروها، یا الزاماتی در رژیم غذایی و فعالیت وی
  • محتمل‌ترین علائم (کلامی یا رفتاری) هشداری بروز فازهای مانیک (شیدایی) یا افسردگی و اینکه چگونه می‌توانید در این موارد کمک کنید
  • چه کار منظمی که می‌توانید برای کمک به وی انجام دهید، مثل کار خانه یا خرید مایحتاج منزل
  • وقتی با دکتر فرد صحبت می‌کنید، صبور، مودب و جدی باشید. از او بخواهید مواردی را که متوجه نمی‌شوید برایتان روشن‌تر بیان کند. مواردی را که نیاز دارید به خاطر بسپارید، یادداشت کنید

 

کمک کردن و کمک گرفتن 

همان توضیحاتی که در بخش Peer Support دادم، در این بخش هم صادق است. با این تفاوت که اینجا «پشتیبانان (نزدیکان) افراد مبتلا» هستند که با امثال خود و افرادی که شرایط مشابهی را دارند ارتباط برقرار می‌کنند. تبادل تجربه می‌کنند و از همه مهم‌تر به کسانی دسترسی دارند که می‌دانند قرار داشتن در شرایط آنها چگونه است.
در صورتی که ما بتوانیم مبتلایان و نزدیکان آنها را گرد هم بیاوریم، به زودی خواهیم توانست حداقل در بستر اینترنت، امکان ارتباط این افراد با یکدیگر را فراهم کنیم. پس اگر یکی از نزدیکان شما هم مبتلاست و مایل به بهبود شرایط وی و ارتباط با افرادی با مشکلات مشابه هستید، با ما تماس بگیرید.

منبع

داروهای ژنریک چیستند؟ قابل اطمینانند؟ چرا ارزان‌تر هستند؟

داروهای مارک‌دار (Brand Name Medications) در مقابل داروهای ژنریک
در آمریکا داروهای مارک‌دار دارای حق امتیاز انحصاری هستند. ممکن است یک شرکت داروسازی، سال‌ها یا حتی دهه‌ها تحقیق و آزمایش انجام دهد تا یک داروی جدید را به بازار عرضه کند. قیمت بالای داروهای مارک‌دار ناشی به هزینه‌های قبلی‌ای باز می‌گردد که شرکت سازنده برای تولید آن دارو انجام داده. حق امتیاز انحصاری داروهای مارک‌دار معمولا بین 10 تا 20 سال دوام دارد.
با نزدیک شدن به پایان زمان حق امتیاز مذکور، هر شرکت داروسازی (حتی شرکتی که پیشتر تولید کننده همان دارو با مارک و حق امتیاز بود) می‌تواند تقاضای خود را برای تولید نوع ژنریک همان دارو اعلام کند. شرکت‌هایی که داروی ژنریک تولید می‌کنند، مجبور نیستند:

  • تحقیقات اولیه منجر به تولید دارو را مجددا انجام دهند
  • روی داروی مورد نظر آزمایشات کلینیکی انجام دهند
  • مجددا برای دارو بازاریابی کنند

با کم کردن هزینه این عوامل از هزینه نهایی داروی ژنریک، به علت ارزان‌تر بودن این داروها نسبت به داروهای مارک‌دار پی می‌بریم.


الزامات داروهای ژنریک
بنا به ضوابط اداره غذا و داروی آمریکا
(FDA)، یک داروی ژنریک برای کسب مجوز FDA باید:

  • محتویات فعالش مشابه محتویات فعال سازنده اولیه‌ی دارو باشد (محتویات غیرفعال می‌توانند متفاوت باشند)
  • از حیث قدرت و دوز مشابه نسخه اصلی باشد
  • نحوه مصرف مشابه داشته باشد
  • از نظر زیستی  مشابه باشد
  • با نظارت FDA و تحت همان استانداردهایی تهیه شود که داروی اولیه تهیه شده

برای تشابه زیستی یک دارو با نمونه مارک‌دارش، باید در یک زمان مشخص، به همان اندازه از محتویات فعال را آزاد کند

این بدان معنی نیست که تمامی مشخصات نمونه ژنریک با نمونه مارک‌دار یکسان است. یک داروی ژنریک به خاطر علامت تجاری نباید شبیه نمونه اصلی مارک‌دار باشد. به علاوه، محتویات غیرفعال، چاشنی‌ها، پرکننده‌ها و رنگ‌ها می‌توانند متفاوت باشند.
 

مشکل داروهای ژنریک
در اغلب موارد داروهای ژنریک به همان اندازه نمونه‌های مارک‌دار، ایمن و موثر هستند؛ اما گاهی ممکن است مشکلاتی پیش بیاید. دلیل اصلی چنین مشکلاتی این است که محتویات غیرفعال
(excipents) آنها با نمونه اولیه متفاوت است.
محتویات فعالی که به کنترل حمله کمک می‌کند در هر دو نوع دارو یکسان است اما موادی که به عنوان پرکننده، رنگ یا وصل‌کننده استفاده می‌شوند، گاهی فرق می‌کنند. گاهی این موضوع باعث تغییر در زمانی که صرف جذب آنها توسط معده و انجام فرابند آنها در بدن می‌شود خواهد بود. این موضوع ممکن است روی مقدار مورد نیاز دارو برای شما تاثیرگذار باشد
بعضی افراد به بعضی مواد غیرفعال حساسیت دارند. به علاوه بدن برخی افراد ممکن است به ترکیب کلی محتویات فعال و غیرفعال داروی شرکت خاصی عادت کند و تغییر این ترکیب -حتی اگر فرد به هیچ یک از محتویات جدید حساسیت نداشته باشد- ممکن است باعث تغییر در پاسخ‌دهی بدن به دارو شود.

مثال‌هایی از مشکل با داروهای ژنریک

  • داروخانه کیمبرلی، یکی از داروهای مورد استفاده او را به جای تولید کننده سابق، از تولیدکننده دیگری تهیه کرد. دو هفته با گاز معده و اسهال طول کشید تا بدن او به داروی جدید عادت کند.
  • داروخانه مارشا، دارویی که به وی عرضه می‌کرد را از پروزاک (Prozac) به یک داروی ژنریک (فلوکستین - fluoxetine) تغییر داد. این موضوع باعث حساسیت پوستی شدیدی شد که ناشی از یکی از محتویات غیرفعال داروی جدید بود.

 

توجه
نتیجه‌گیری نکنید که اگر نسخه شما از یک داروی مارک‌دار به یک نمونه ژنریک، یا از داروی ژنریکی به داروی ژنریک دیگر تغییر کند، حتما با مشکل مواجه می‌شوید. اگرچه می‌توانید نام شرکت تولیدکننده داروهای خود را جایی یادداشت کنید تا در زمان تهیه مجدد، از محصولات همان شرکت تهیه کنید.

رفع مسئولیت
این یک مطلب جامع و کامل نیست و به هیچ وجه جایگزین اطلاعاتی که دکترتان به شما می‌دهد یا در راهنمای داروها قید شده نخواهد بود.

 

ترجمه و تلخیص از اینجا 

داروی مشابه قیمت گران ارزان مشابه ایرانی orlept یا sodium valproate

گام‌های بهبودی برای افسردگی و اختلال دوقطبی

فراغت از علائم فقط اولین گام از درمان افسردگی یا اختلال دوقطبی است. بهبودی، یعنی بازگشت به زندگی‌ای که برایتان مهم است. بهبودی زمانی حاصل می‌شود که بیماری شما دیگر سد راهتان نباشد.

بهبودی چیست؟

تعریف SAMHSA از بهبودی عبارتست از:
بهبودی سلامت روان سفری از التیام و تغییر است که فرد مبتلا به مشکل روانی را قادر می‌سازد در اجتماع مدنظرش زندگی بامعنایی داشته باشد درحالیکه تلاش می‌کند تا به پتانسیل کامل خود دست یابد.

 

گام بعدی در بهبودی

افسردگی و اختلال دوقطبی، اختلالات خلقی و بیماری‌های فیزیکی واقعی‌ای هستند که خلق، افکار، بدن، انرژی و احساسات شخص را تحت تاثیر قرار می‌دهند. هر دو بیماری، خصوصا اختلال دوقطبی، دوره‌های گردشی را دنبال می‌کنند؛ بدین معنی که فراز و فرود (بالا و پایین) دارند.
درمان این بیماری‌ها هم می‌تواند فراز و فرود داشته باشد. خوب شدن یک شبه رخ نمی‌دهد. اینکه بخواهید زودتر بهتر شوید یا نگران باشید که هیچوقت بهتر نشوید طبیعی است. اما بدانید که شما می‌توانید بهتر شوید و اینکه نهایتا خود شمایید که مسئول بهبودیتان هستید. کارهای زیادی هست که می‌توانید برای کمک به خودتان انجام دهید.
فراغت از علائم
فقط اولین گام از درمان افسردگی یا اختلال دوقطبی است. بهبودی، یعنی بازگشت به زندگی‌ای که برایتان مهم است. بهبودی زمانی حاصل می‌شود که بیماری شما دیگر سد راهتان نباشد. شما هستید که مشخص می‌کنید بهبودی برایتان به چه معنی‌ست.
شما حق دارید بر اساس نیازها و اهدافتان بهبود یابید. با دکترتان
درباره اینکه برای بهبودی به چه چیزی نیاز دارید صحبت کنید. دکتر شما می‌تواند درمان‌ها و داروهایی که برای شما مناسب است را فراهم کند. در طول درمان شما این حق را دارید که درباره درمان‌هایی که روی شما انجام می‌شود سوال بپرسید و درمان‌هایی را که می‌خواهید انتخاب کنید.
همچنین می‌توانید در مورد اینکه تعریف بهبودی برای وضعیت شما چیست با یک مشاور، یکی از اعضای خانواده، یکی از دوستان یا افراد دیگری که مشکل شما را دارند مشورت کنید.
تعریف شما از یک زندگی بامعنا ممکن است در مقاطع مختلف تفاوت داشته باشد. افسردگی و اختلال دوقطبی ممکن است تعیین هدف را برای شما دشوار کنند.
احتمال دارد گاهی فکر کردن به چیزهایی که برایتان مهم هستند  یا به آنها امیدوارید، غیرممکن به نظر برسد. اما در هر مرحله‌ای از بهبودی که باشید، تعیین هدف بخش مهمی از بهبودی شماست. در هر مقطعی، روی هر آنچه که می‌توانید کار کنید.

تعیین اهداف

شناسایی اهداف زندگی، بخش اصلی روند بهبودی‌ست. وقتی آینده‌ای را برای خود ببینیم، انگیزه پیدا می‌کنیم تا هرآنچه را که می‌توانیم برای رسیدن به آن آینده انجام دهیم. بسته به اینکه شما در کدام مرحله از بهبودی قرار دارید، اهدافتان می‌توانند بزرگ یا کوچک باشند.

 

از خود بپرسید:

  • چه چیزی به من انگیزه می‌دهد؟
  • به چه چیزی علاقه دارم؟
  • اگر امکانش را داشتم، چه کاری را بیشتر انجام می‌دادم؟
  • چه می‌خواهم؟
  • به چه چیز اهمیت می‌دهم؟ یا قبل از بیماریم به چه چیز اهمیت می‌دادم؟
  • دوست دارم زندگیم به چه سمتی پیش برود؟
  • چه چیزی به من لذت و شادی می‌بخشد؟
  • رویاها و آرزوهایم چه هستند؟

می‌توانید ابتدا از اهداف کوچک شروع کنید. ممکن است بخواهید در ابتدای هر روز یک هدف کوچک برای خود تعیین کنید. همینطور که در روند بهبودیتان به پیش می‌روید، به حوزه‌های مختلف زندگیتان نگاه کنید و به اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدتتان بیندیشید.

 

مثال‌هایی از اهداف کوتاه مدت:

  • برخاستن از رختخواب در ساعت خاصی از صبح
  • به اتمام رساندن یک کار خانه

 

مثال‌هایی از اهداف بلندمدت:

  • افزایش دانش و تجربه برای شغلی خاص
  • تغییر موقعیتی از زندگی (مثلا پیدا کردن یک آپارتمان)
  • بهبود رابطه با یک دوست یا عضو خانواده

به یاد داشته باشید در ابتدا اهدافتان را به گام‌های کوچک تقسیم کنید. مثلا تصور هدفی مثل «نقل مکان به یک شهر جدید» و برنامه‌ریزی یکباره برای آن کار مشکلی است. از خود بپرسید اول باید چکار کنید. برای اینکه نهایتا به آن هدف برسید، در حال حاضر چه کاری می‌توانید انجام دهید؟ این کار نه تنها شما را به هدفتان نزدیکتر می‌کند، بلکه باعث می‌شود احساس مثبتی ناشی از به انجام رساندن یک کار داشته باشید.

برای اینکه احساس بهتری داشته باشم چه کارهایی می‌توانم بکنم؟

  • تفاوت بین علائم بیماری و خودِ واقعیتان را بدانید. دکترتان می‌تواند با نشان دادن تاثیرات بیماریتان روی رفتارتان به شما کمک کند که بین هویت واقعیتان و علائم بیماریتان تمایز قائل شوید. در مورد رفتارهایی که می‌خواهید تغییر دهید با صراحت برخورد کنید و برای این تغییرات، هدف تعیین کنید.
  • به خانواده خود آموزش دهید و هر گاه ممکن است آنها را در درمان شریک کنید. آنها می‌توانند در شناسایی علائم بیماری، ردیابی رفتارها و بدست آوردن دید کلی به شما کمک کنند. آنها همچنین می‌توانند شما را تشویق کنند و به شما در برنامه‌ریزی برای مدیریت بحران‌های احتمالی آینده کمک کنند.
  • سبک زندگی سالمی را برگزینید. بهبودی به معنی سبک سالم زندگی هم هست؛ که شامل خواب منظم، تغذیه سالم و دوری از الکل، مواد و رفتارهای پرخطر است.
  • درمانی را که برای شما مناسب‌تر است پیدا کنید. با دکترتان در مورد تاثیر داروها -خصوصا عوارضی که شما را آزار می‌دهند- صحبت کنید. نموداری از خلقیات روزانه‌ی خود تهیه کنید تا بطور کامل با دکتر درباره‌ی آنها صبحت کنید. ممکن است لازم باشد دوز کمتر، بیشتر یا اصلا داروی دیگری را استفاده کنید. ممکن است لازم باشد زمان مصرف دارو از صبح به عصر تغییر کند تا با معده خالی مصرف نشود. شما و دکترتان انتخاب‌های زیادی برای امتحان کردن دارید. می‌توان عوارض را کم کرد یا کاملا از بین برد. این خیلی مهم است که قبل از هر گونه تغییر در داروها یا زمان مصرف آنها با دکترتان مشورت کنید.
  • اگر می‌خواهید دوز مصرفیتان را تغییر دهید یا مصرف داروها را قطع کنید، ابتدا با دکترتان صحبت کنید. توضیح دهید که می‌خواهید چه چیز را تغییر دهید و چرا فکر می‌کنید این اقدام به نفع شماست.

 

درمان‌های افسردگی و اختلال دوقطبی

درمان مناسب به شما کمک می‌کند تا:

  • به اهدافتان دست یابید
  • نقاط قوت و توانایی‌هایتان را بهبود ببخشید
  • بر اساس نیازهایتان برای سلامتیتان برنامه‌ریزی کنید
  • بدون حضور علائم بیماری از زندگیتان لذت ببرید

درمان می‌تواند شامل برخی یا تمام این موارد باشد: تغییر سبک رواندرمانی، داروها، سبک حمایت اطرافیان، و تغییر سبک زندگی 

 

داروهای افسردگی و اختلال دوقطبی

دکترتان ممکن است یک یا چند دارو را برای درمان علائم بیماری شما تجویز کند. این داروها می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • تثبیت‌کننده‌های خلق: این داروها کمک می‌کنند تا فراز و فرودهایتان کنترل شوند. برخی تثبیت‌کننده‌های خلق، ضدتشنج هم خوانده می‌شوند؛ چون برای درمان صرع نیز کاربرد دارند.
  • ضدافسردگی‌ها: این داروها به برطرف کردن علائم افسردگی کمک می‌کنند. انواع (دسته‌بندی‌های) مختلفی از ضدافسردگی‌ها وجود دارند.
  • آنتی‌سایکوتیک‌ها: این داروها در اصل برای درمان علائم مانیا (شیدایی) بکار می‌روند. حتی اگر شما دچار توهم نباشید، این داروها می‌توانند سرعت افکار مسابقه‌ای و سبقت‌جو (Racing thoughts) را کم کنند.

 

مشاوره

انواع متعددی از گفتاردرمانی وجود دارند که به شما کمک می‌کنند تا با مشکلات زندگیتان مقابله کنید و راههای جدیدی برای مقابله با بیماریتان بیاموزید. تعیین اهداف بخش مهمی از گفتاردرمانی است. گفتار درمانی همچنین می‌تواند به شما کمک کند تا:

  • بیماریتان را بشناسید
  • به ترس‌ها و احساس ناامنی‌تان چیره شوید
  • با اضطراب (استرس) مقابله کنید
  • تحلیل وقایع تلخ گذشته
  • شخصیت واقعیتان را از نوسانات خلقتان که به علت بیماری است، تمییز دهید
  • محرک‌هایی را که می‌تواند علائم بیماریتان را تشدید کنند بشناسید
  • روابطتان با دوستان و اعضای خانواده را بهبود ببخشید
  • روال روزمره‌ی پایدار و قابل اتکایی را بنا کنید
  • برای مقابله با بحران‌ها برنامه‌ریزی کنید
  • بفهمید چرا موارد مختلف شما را آزار می‌دهند و در مورد آنها چه کار می‌توانید بکنید
  • به رفتارهای مخربی مثل شرب خمر، استعمال مواد، ولخرجی و روابط جنسی پرخطر پایان دهید
  • علائمی مثل تغییر در تغذیه یا خواب، عصبانیت، اضطراب، کج خلقی و زودرنجی یا احساسات ناخوشایند را شناسایی کنید

 

Peer Support 

مترجم: ارتباط با افرادی که مشکل شما را دارند و احساسات و رنج‌های شما را تجربه کرده و درک می‌کنند تا حد زیادی آرامش‌بخش است. حال اگر این ارتباط با آن دسته‌ای باشد که به جای گلایه‌ی مداوم و کنار گذاشتن درمان، به اینکه «بهبودی ممکن است» ایمان داشته باشند و به امید رسیدن به یک زندگی متعادل روند درمان را پی می‌گیرند، مثمر ثمرتر خواهد بود.
با یک جستجوی ساده به زبان انگلیسی متوجه می‌شوید که انجمن‌های گفتگوی
(forum) زیادی درباره دوقطبی و افسردگی روی اینترنت وجود دارد. همین سایت منبع این مقاله، بنیانگذار شبکه‌ی گسترده‌ای از گروههای پشتیبانی در سرتاسر ایالات متحده است تا افراد مبتلا و نزدیکان آنها را گرد هم بیاورد تا آنها هم به این واقعیت برسند که «بهبودی ممکن است». آموزش ببینند و به هم کمک کنند؛ به کسانی که از روند عادی زندگی به دور افتاده‌اند یا برای درمان مشکل مالی دارند کمک کنند.
احتمالا به زودی لینک تعدادی از این وبسایت‌های مفید انگلیسی‌زبان (که مطالبشان منبع فعلی ما برای این وبلاگ است) در ستون کناری وبلاگ قرار می‌گیرد.
متاسفانه در ایران و به زبان فارسی این موارد وجود ندارد. وبلاگ حاضر تلاش کوچکی‌ست که فعلا در توان ما بوده. راه‌اندازی یک انجمن اینترنتی رایگان، از نظر فنی کار پیچیده‌ای نیست. چند کلیک کافیست! اما پویاییش نیاز به افرادی دارد که گرد هم بیایند و به یکدیگر کمک کنند. هدف ما هم در این وبلاگ بعد از تولید محتوا، گردهمایی جامعه‌ی مبتلایان و پشتیبانان آنهاست. با ما ارتباط برقرار کنید تا در کنار هم این وضع را بهبود ببخشیم.

پ.ن. چت روم و انجمن گفتگوی اختلال دوقطبی (forum) راه‌اندازی شد.

 

سبک زندگی

سبک زندگی سالم اهمیت زیادی دارد. حتی اگر علائم افسردگی یا اختلال دوقطبی، فعالیت فیزیکی، تغذیه مناسب یا خواب منظم را با مشکل روبرو کنند، شما می‌توانید به کمک بهبود سلامتیتان، حال خود را بهتر کنید. از روزهای خوبتان نهایت استفاده را ببرید. در این روزها کاری کنید که برای سلامتتان مفید باشد. حتی اگر به سادگی یک پیاده‌روی کوتاه یا خوردن کمی میوه و سبزی تازه، یا نوشتن باشد. زمانی که با دکترتان درباره تعیین اهداف صحبت می‌کنید «تغییر سبک زندگی» را هم مورد بحث قرار دهید.
شما قدرت تغییر را دارید. شما مهم‌ترین بخش برنامه‌ی بهبودیتان هستید. برنامه‌ی بهبودیتان منحصر به شخص شما خواهد بود. درست است که از بعضی اصول کلی تبعیت می‌کند اما شما و دکترتان آن را برای شخص شما طراحی می‌کنید. سبک زندگی سالم و پشتیبانی از جانب افرادی که حال شما را تجربه کرده‌اند می‌تواند به شما کمک کند تا با دکترتان راهی را به سمت بهبودی واقعی و بادوام پیدا کنید.


پ.ن. چت روم و انجمن گفتگوی اختلال دوقطبی (forum) راه‌اندازی شد.

 

بخش دوم این مطلب تحت عنوان راهنمای خانواده و دوستان فرد افسرده یا دوقطبی به صورت جداگانه منتشر شد.

منبع

keywords: هیچ وقت خوب نمیشم دوقطبی درمان داره؟ علاج لاعلاج ناعلاج خودکشی عوارض داروها ریزش مو جوش آکنه irritablity خسته شدم براش چیکار میتونم بکنم چه کنم خسته شدم

انواع اختلال دوقطبی

 اختلال دوقطبی نوع 1

برای اینکه دوقطبی نوع 1 باشید باید حتما دچار یک حمله مانیا یا مختلط (میکس) شده باشید. حمله مانیک باید حداقل یک هفته ادامه پیدا کند یا اینکه آنقدر جدی باشد که نیازمند بستری شدن باشید. همچنین باید تا حدودی تاثیر منفی بر روی بعضی جنبه های زندگی شما – ازدواج ، حرفه، منابع مالی-  داشته باشد.  بروز افسردگی برای این تشخیص الزامی نیست؛ با این حال بسیاری از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نوع1 یک یا دو افسردگی اساسی را در طول زندگی تجربه کرده اند.

تشخیص درست و دقیق مانیا غالبا وابسته به شرابط متعددی است که در همه ی دسته بندی های دیگر دوقطبی هم صدق می کند. برای تعیین یک حمله مانیک خالص ، عوامل زیر لازم هستند:

مانیا وابسته به افزایش دارو نیست. بعنوان مثال اگر در زمان تشخیص، داروی ضدافسردگی، استروئید یا کوکائین مصرف می کرده اید، نشانگان مانیا ارتباطی به شیدایی اختلال دوقطبی ندارند.

پزشکان دلیل طبی دیگری برای وقوع این مانیا پیدا نمی کنند. اگر دچار بهم ریختگی هورمون ها هستید، پزشک تا زمانی که اختلال هورمونی شمارا درمان نکند نمی تواند تشخیص اختلال دوقطبی بگذارد.

پزشکان احتمال یک اختلال شیزو افکتیو  را رد کنند. اختلال شیزوافکتیو، یک بیماری متفاوت است. هرچند علائم و درمان آن مشابه اختلال دوقطبی هستند، جنبه های دیگر مثل نوع ، مدت زمان ِ سایکوز ها ( همراه با توهم و هذیان)، بسیار متفاوت هستند.

 

اختلال دوقطبی نوع2

 ویژگی اختلال دوقطبی نوع 2 یک یا تعدادی حمله های افسردگی اساسی به همراه حداقل یک حمله هیپومانیا است. باید حمله های افسردگی حداقل دوهفته و هیپومانیا حداقل چهار روز طول بکشند.

هیپومانیا نوع خفیف تری از مانیا است که با افزایش سطح انرژی و  فعالیت ذهنی همراه بوده و اغلب بسیار خوشایند است. در این نوع از اختلال شما احساس قدرتمندی، آگاهی زیاد، خلاقیت، علاقه ی آتشین و بی‌حد و مرز می کنید. اما ممکن است هیپومانیا دیسفوریک* ( همراه با بیقراری شدید) باشد و شما را تند مزاج، تحریک‌پذیر، آشفته ، عصبی و یا وحشت زده کند.

 

به یادداشته باشید که:  هیپومانیا لزوما رابطه‌ها را بر هم نمی‌زند یا منجر به رفتارهای پرخطر نمی شود، اما رفتار شما می تواند اطرافیان را حسابی برنجاند.

 

اختلال ادواری خویی

اختلال ادواری خویی نوع خفیف تری از اختلال دوقطبی است که گاهی به آن دوقطبی بی قطبی "دوقطبی معلق" هم می گویند که به طور مزمن زندگی شمارا بر هم می زند.ادواری خویی یعنی حمله های متعدد هیپومانیا و علائم افسردگی، که هیچکدام ملاک های مانیا یا افسردگی اساسی را از لحاظ شدت و مدت ندارند.

در این اختلال علائم باید حداقل دو سال به طول بینجامند و در این مدت نباید خلق ثابت یا سرزندگی* (Euthymic)، بیش از دو ماه به طول بینجامد.

به یادداشته باشید که :بعضی بیماران ادواری خویی به تدریج وارد فازهای مانیای اساسی، مختلط یا افسردگی می شوند و بعد تشخیص دوقطبی نوع1 یا 2 دریافت می کنند. عوامل بازدارنده ای از قبیل مشاوره و رواندرمانی، تغییر سبک زندگی و دارودرمانی می توانند جلوی این روند منفی را بگیرند.

 

دوقطبی نامشخص

دسته بندی سه نوع اختلال دوقطبی، گزیده ای از چاپ چهارم مجموعه ی DSM-IV ( دستورالعمل تشخیصی و آماری اختلالات روانی ) بود که توسط انجمن روانپزشکان آمریکا چاپ شده است. DSM-IV دسته‌ی چهارمی هم تعریف کرده است، دوقطبی NOS، که مربوط به تمامی انواع اختلال دوقطبی است که در هیچکدام از سه دسته‌ی پیشین جای نمی‌گیرند.

معمولا این دسته نشانه های زیر را دارند:

  • نوسان های شدید خلق که می توانند در دسته ی مانیا، هیپومانی یا افسردگی قرار بگیرند اما از لحاظ مدت زمان واجد شرایط سه دسته‌ی گفته شده نیستند.
  • هیپومانیای بدون افسردگی
  • مانیا یا اختلال ادواری خویی که معمولا با شیزوفرنی، اختلال سایکوتیک NOS یا اختلال توهمی (اختلالی که منجر به سایکوز، هذیان و افکار توهمی می شود) همراه می شود.
  • افسردگی مزمن و/یا افسرده خویی ( افسردگی خفیف طولانی مدت) همراه با حمله های هیپومانیا
 

نوسان های آونگی

نوسان های آونگی/ سریع نوع جداگانه ای از اختلال دوقطبی نیستند، بلکه زیر مجموعه از ای اختلال دوقطبی نوع 1 یا2 محسوب می شوند و واجد علائم زیر هستند:

  • وقوع 4 حمله ( افسردگی، مانیا، هیپومانیا، مختلط) یا بیشتر در طول یک سال
  • حمله ها باید از نوع اساسی و عمیق باشند و مدت زمان لازم را دارا باشند 
  • بر اثر مانیا یا حمله ی مختلط فرد بستری شود یا این دو حمله حداقل یک هفته، افسردگی حداقل دو هفته، و هیپومانیا حداقل 4 روز طول بکشد. به عبارت دیگر، نوسان های سریع، به معنی تغییرات خلقی دقیقه ای یا ساعت به ساعت نیستند. 

 

به یادداشته باشید که : نوسان های سریع آونگی تنها نوعی از اختلال دوقطبی هستند که در بین زنان بیش از مردان شایع اند. تمام انواع دیگر دوقطبی بین دوجنس شانس برابری برای وقوع دارند.

 

منبع:
Bipolar Disorder For Dummies – by: Candida Fink, MD and Joseph Kraynak

Keywords:

انواع اختلال دوقطبی دوقطبی نوع یک دوقطبی نوع دو مانیا هایپومانیا هیپومانیا افسردگی شیدایی افسردگی اختلال روانی اختلال ادواری خویی هیپومانیا هایپومانیا DSM-IV نوسان خلق توهم سایکوز شیزوفرنی