سوء مصرف لیتیوم

 

علائم مسمومیت با لیتیوم:

اسهال

گیجی

تهوع

دردهای شکمی

استفراغ

ضعف، خوابالودگی

لرزش دست

اشکال در تکلم

تشنج

کما

اگر فکر می کنید بیش از دوز تجویز شده لیتیوم مصرف کرده اید، به سرعت مصرف آن را قطع کنید و  بلافاصله به یک مرکز پزشکی مراجعه کنید. در چنین شرایطی از رانندگی بپرهیزید.

نباید ها:

در صورت فراموش کردن یک دوز، بری جبران ،دوز بعدی خود را افزایش ندهید.

از قطع ناگهانی لیتیوم خودداری کنید.

درصورتی که علائم مسمومیت دارویی دارید، مصرف را قطع کنید اما به یاد داشته باشید حتی فاصله ی چندساعت تا دریافت مراقبت های پزشکی علائم مسمومیت را تشدید می کنند.

در صورت بروز علائم مسمومیت تا زمان آزمایش خون بعدی صبر نکنید.

 مسمومیت ناشی از سوء مصرف لیتیوم به اندازه ی بروز مسمومیت با موادی مثل مرگ موش خطرزا ست.

منبع

حرف زدن از وضعتان: چه وقت از آن با دیگری سخن بگویید


وب‌سایت
Healthline هفت نکته به شما پیشنهاد می کند تا زمانی که نیاز به درددل و بحث در مورد بیماری دوقطبی خود با دوستان، خانواده، فرد مورد علاقه و حتی با رئیس تان دارید، از آن ها استفاده کنید.

چه دیروز و چه 20 سال پیش دوقطبی بودن در شما تشخیص داده شده باشد، وقت‌هایی هست که حس می کنید احتیاج دارید در مورد شرایط خود با کسی درددل کنید. دلیلی ندارد هر بار با غریبه ای مثل نوجوانی که در رستوران سر خیابان کار می کند حرف بزنید، اما گاه خانواده، دوستان و بعضی روابط خانوادگی چاره ای جز این باقی نمی گذارند.

شیوه ای که با آن از وضعیت خود با فردی دیگر حرف می زنید، کاملا بستگی به انتخاب شما دارد. از آنجا که بسیاری از مردم تا وقتی شخصا با یک اختلال روانی روبرو نشده باشند، قادر به درک آن نیستند، شوخ طبعی در چنین موقعیتی می تواند کارساز باشد.

به علاوه بهتر است به آنچه به شخص دیگر می گویید، به مواردی مانند داروها، روان درمانی، حسی که درباره ی اختلال خود دارید و تاثیرهایی که بر زندگی تان گذاشته است، دقت کنید.  بسته به موقعیتی که در آن هستید، شاید کم گویی بهترین انتخاب باشد.

اگر سوال های یک شخص باعث شد احساس ناراحتی کنید، با آرامش این احساس خود را بیان کرده و گفت و گو را تمام کنید. می توانید به آن شخص بگویید که در آن لحظه آمادگی صحبت کردن در این مورد را ندارید، اما در زمان مناسب بیشتر از این موضوع با او حرف خواهید زد.

مهم ترین مساله این است که رودربایستی نداشته باشید و تنها از چیزهایی حرف بزنید که دوست دارید با دیگری در میان بگذارید.

توصیه ی ما این است که برای صحبت کردن درباره ی اختلال دوقطبی از لحنی ساده و غیراحساساتی استفاده کنید، درست شبیه حالتی که می خواهید از یک نقص جسمی حرف بزنید.

بعضی اوقات خوب است که یک مکالمه ی خیالی را تمرین کنید. مثلا این که زانودرد دارید. در مورد آن به دیگری توضیح دهید که چطور ممکن است به خاطر این درد گاهی نتوانید در فعالیتهای جمعی مانند رفتن به کوه شرکت کنید. همچنین می توانید بگویید که بعضی وقتها درد نمی گذارد شما با دیگری دم خور شوید، اینکه این موضوع چقدر برایتان ناخوشایند است، اما مسوولیت این دوری را به عهده می گیرید، و اینکه لازم است برای پیشگیری از درد بیشتر، دارو مصرف کنید.

{توضیح من: فکر می کنم در قسمت آخر این پاراگراف در مورد چیزی غیر از زانو درد  صحبت میشه، که اون رو تغییر دادم. و همین طور جمله ی آخر رو که مربوط به الکل میشه}

اگر بتوانید این جمله ها را بدون احساساتی شدن و با لحنی ساده در مورد زانویتان بگویید (یعنی مثلا وارد جزییاتی مانند نتایج عکسهای MRI نشوید)، آن وقت از همین شیوه برای حرف زدن از اختلال دوقطبی استفاده کنید.

با این حال، کلماتی که  به کار می برید کاملا به انتخاب خودتان بستگی دارد. اگر دوست داشته باشید در هنگام صحبت از این موضوع خودتان را «دیوانه» بنامید، مشکلی نیست، به شرطی که رابطه ی میان شما به نقطه ی اعتماد و صمیمیّت رسیده باشد.

اگر دو طرف بتوانند احترام متقابل را حفظ کنند، استفاده از طنز در مورد جنبه های ناخوشایندِ موضوع باعث راحتی بیشتر در مکالمه خواهد شد. اما اگر رابطه هنوز به چنین نقطه ای نرسیده باشد، اجتناب از کلمات عامیانه، شوخی یا طنز تلخ بهتر است.

در یک رابطه ی عاطفی

معیار یک رابطه ی سالم، اعتماد است. هر چه بیشتر بتوانید به شخص مقابلتان اعتماد کنید و از رازهایتان بگویید، در رابطه ی خود، و همچنین در کنترل وضعیت تان؛ موفقیت بیشتری خواهید داشت. رازگویی رابطه و پیوند را محکمتر خواهد کرد.

طرف مقابل شما کافی است یک همراه باشد. اگر یک همراه داشته باشید که بتوانید رازهایتان را به او بگویید شما را به شدت در درمان و شرایط سخت کمک خواهد کرد، و همچنین به آن فرد امکان می دهد از آن چه بر شما می گذرد درک درستی پیدا کند. با دانستن، او برای روبرو شدن با دوره های شیدایی یا افسردگی شما آمادگی بهتری خواهد داشت و می تواند در هر دو وضعیت به شما در کنترل آنها کمک کند.

اگر درگیر یک رابطه ی عاطفی هستید اما برای پرده برداشتن از وضع خود به فرد مقابلتان اعتماد ندارید، به احتمال زیاد  یک رابطه ی اشتباه  را آغاز کرده اید.

در یک رابطه ی عاطفی نوپا

لزومی ندارد در اولین قرارتان، اختلال دوقطبی تان موضوع بحث باشد. اما هر چه به قرارهای بیشتری می روید، پرده‌برداشتن از وضعیتتان لازم خواهد شد.

اگر روند حرفهایتان به طور تصادفی به سلامتی روان کشیده شد (مثلا طرف مقابل تان از مشکلاتی در خانواده اش حرف بزند)، موقعیت خوبی برای اشاره کردن به وضیعتتان پیش آمده است.

اما این احتمال که این موضوع چنین آسان در گفتگوهایتان ظاهر شود زیاد نیست. پس باید زمان مناسبی را برای صحبت از این موضوع با آن فرد انتخاب کنید. دیر یا زود زمانی خواهد رسید که دیگر باید به اجبار به این وضعیت اعتراف کنید: متاسفانه اختلال دوقطبی موردی است که اغلب بدون میل و اطلاع قبلی ظاهر می شود.

آسان ترین راه برای آغاز صحبت در این مورد در یک مکان آرام و بدون مزاحمت دیگران است. وضعیت خود را توضیح دهید، از اینکه چه تاثیری بر شما می گذارد و همچنین کارهایی که برای درمان آن انجام می دهید، صحبت کنید. برخی افراد ممکن است در این نقطه واکنش خوبی نشان ندهند، ولی یک همراه خوب وضعیت شما را می پذیرد و شما را در تمام راه تنها نمی گذارد.

شاید اگر شما بتوانید به تنهایی وضعیت خود را کنترل کنید، مشکل خاصی پیش نیاید، اما اگر واقعا می خواهید آن فرد شریک زندگی تان شود، پرده برداشتن از اختلال دوقطبی قدم بزرگی برای ایجاد اعتماد است.

به خانواده

خانواده ی شما به شما عشق می ورزند و شما را در هرچه انجام دهید حمایت می کنند، حتی اگر گاهی این عشق را به شیوه هایی نامتعارف بروز دهند. اعضای اصلی خانواده تان باید اولین کسانی باشند که از وضعیت شما باخبر می شوند زیرا با این آگاهی حمایت آنها شما را بیشتر از آنکه فکرش را کنید، یاری خواهد کرد.

راحت ترین راه این است که اعضای خانواده را دور هم جمع کنید یا به صورت تلفنی به آنها اطلاع دهید. هیچوقت آن را به صورت یک اطلاعیه ی مهم درنیاورید که در جمع های خانوادگی، مثل مهمانی ها، اعلام شود. فایده ای ندارد که برای موضوعی مانند اختلال دوقطبی به نقل محفل دیگران تبدیل شوید.

چون اختلال دوقطبی ریشه هایی ژنتیکی دارد، تشخیص بیماری شما می تواند دیگر اعضای خانواده ی شما را در صورت تجربه ی علامت های هشداردهنده کمک کند.

اگر با برخی از اعضای خانواده تان رابطه ی چندان خوبی ندارید، در صورت عدم تمایل، لازم نیست چیزی به او بگویید.

به رئیس تان در محل کار

در کشور آمریکا، قانونی برای حمایت از افراد دچار ناتوانی های طبیعی (Americans With Disabilities Act) وضع شده است مطابق با این قانون کسی نمی تواند شما را تنها به خاطر ابتلا به اختلال دوقطبی از کار اخراج کند، مگر اینکه این وضعیت شما را از انجام وظایفتان بازبدارد یا در محیط کاری تان برای خود یا دیگران  خطری ایجاد نمایید.

آیین نامه ی استخدامی مربوط به شغل خود را مطالعه کنید تا بدانید که آیا در آن الزامی برای گفتن از شرایط تان به رئیس یا مسوول نیروی انسانی آمده است. در برخی مشاغل پرخطر مانند آتش‌نشانی یا نیروی پلیس،  ممکن است معاینه های سالیانه ای انجام شود تا معین گردد که آیا وضعیتتان ممکن است در شغلتان مخاطره آمیز باشد.

تصمیم گیری در مورد اینکه به رئیس تان در محل کار از وضعیت خود بگویید یا نه، کاملا به خودتان بستگی دارد. شاید بهتر باشد از اختلال دوقطبی خود اشاره ای به رئیس تان نکنید، مگر اینکه مطمئن باشید احتمال به مخاطره افتادن شغلتان ناشی از آن، پیش خواهد آمد.

به همکاران در محل کار

مجبور نیستید به تمام همکارانتان بگویید به چه اختلالی دچار هستید. اما ممکن است گفتن آن به چند نفر از همکاران نزدیکتان مفید باشد. به آنها نیز، مانند  بقیه موارد، در مورد اختلال خود توضیح دهید و این حق را برای خود محفوظ بدارید که هرگاه دوست نداشتید، در مورد آن حرف نزنید.

رابطه ی شما با همکارتان هر چقدر هم دوستانه باشد، یک رابطه ی حرفه ای است. پس لزومی ندارد از همه چیز را به او بگویید.  فایده ی آگاه کردن دیگران این است که آنها حال شما را بهتر می فهمند و درک بهتری از اثر این اختلال بر شرایط کاری تان به دست خواهند آورد.

در هر نوع رابطه به طور کلی

از نظر من در دوستی یا روابط حرفه ای، تنها وقتی به صحبت از این اختلال نیاز خواهد شد که امکان به خطر افتادن آن رابطه به خاطر اثرات این وضعیت زیاد باشد. اگر خطری متوجه رابطه نباشد، درست همان طور که فشارخون ربطی به دیگران ندارد، لزومی به اگاه کردن دیگران از این اختلال خود ندارید. اگر گاهی به طور تصادفی بحث به این سمت کشیده شود و دوست داشته باشید اشاره ای به خود کنید، اشکالی ندارد. حفظ حریم خصوصی شما  تصمیمی شخصی و از آن شما است.


منبع 

ترجمه از امیر سلیمان وش

 

صحبت درباره ی مسائل جنسی


 

چه وارد یک رابطه ی تازه شده باشید، چه سابقه ی 40 سال زندگی مشترک داشته باشید، اغلب صحبت درباره ی مشکلات جنسی ترسناک به نظر می رسد.  بخصوص وقتی قصد دارید درباره ی " امتحان کردن "یک چیز جدید"  در رابطه ی جنسی صحبت کنید. و این نگرانی زمانی که بخواهید در مورد مشکلی در رابطه ی جنسی خود صحبت کنید بیشتر هم می شود.

قبل از مطرح کردن مشکل خود موارد زیر را در نظر بگیرید:

1- حل و فصل مساله با خودتان

روابط جنسی تقریبا پیچیده هستند، عواطف و احساسات شما و سابقه ی رابطه ی جنسی با طرف مربوطه یکی از عوامل تعیین کننده هستند. اگر احساس می کنید مشکلی هست به خودتان وقت بدهید تا علت اصلی احساس ناخوشایندتان را پیدا کنید. بعضی افراد افکارشان را روی کاغذ می آورند، بعضی با دوستانشان مشورت می کنند.  قرار نیست در مورد دغدغه هایتان غر بزنید یا کسی را شماتت کنید. صحبت کردن با دوستان نزدیک به شما امکان می دهد احساسات خودتان را به زبان بیاورید تا بعدا بیان آنها به شریک جنسی تان ساده تر شود.

2- بنویسید

نوشتن درمورد آنچه می خواهید به زبان بیاورید کمک می کند اول مساله را با خودتان حل و فصل کنید، و در نحوه ی مطرح کردن مساله مقداری تمرین کنید. بعضی افراد برای بیان مشکلات و نارضایتی های جنسی به شریک جنسی خود نامه می نویسند! این روش اگر همراه با ارتباط کلامی باشد به تقویت رابطه کمک می کند.

3- تمرین کنید

ممکن است این روش برای همه ساده نباشد، اما اگر احساس اضطراب می کنید یکی از روش ها تمرین است. تصور کنید برای یک مصاحبه ی کاری یا یک سخنرانی کوتاه تمرین می کنید! با این تفاوت که قرار است درباره ی نارضایتی یا مشکلات جنسی صحبت کنید. جلوی یک آینه بنشینید و تمرین کنید!

4- انتخاب زمان مناسب

 یکی از مهمترین مسائل انتخاب زمان مناسب برای صحبت با فرد مقابل است. اگر می خواهید در مورد تمرین یک روش یا نوع متفاوتی از ارتباط جنسی صحبت کنید ( به اصطلاح دنبال نوآوری در تخت خواب هستید!) احتمالا مطرح کردن این مساله درست قبل از س – ک – س ایده ی خوبی نیست! همچنین از مطرح کردن نارضایتی های خود پیش از سررسیدن بچه ها از مدرسه یا خانواده ی همسر خود به شدت پرهیز کنید!

5- انتخاب محل مناسب

مطرح کردن مشکلات جنسی در تخت خواب ایده ی خوبی نیست چرا که ممکن است در ذهن هردوی شما تداعی کننده ی مسائل ناخوشایند در اتاق خواب و تخت شما بشود.

6- زمان بدهید

 به یاد داشته باشید که ممکن است طرف مقابل متعجب شود. به خود و طرف مقابل زمان بدهید تا بدون احساس فشار و عجله به شما پاسخ بدهد. ممکن است نتوانید مشکل را به طور کامل حل کنید، یا در مورد تمامی جوانب آن یکجا صحبت کنید. صحبت درباره ی مسائل جنسی یک روند مداوم است و در یک نوبت حل یا تمام نمی شود.

7 -   رحم داشته باشید!

ممکن است برای طرف مقابل هم به اندازه ی شما مطرح کردن چنین مشکلاتی دشوار باشید. سعی کنید تمامی تقصیر ها را گردن هیچ یک از طرفین نیندازید. رابطه متشکل از دو نفر است و هریک از طرفین باید مسئولیت سهم خود را در رابطه بپذیرند.

8 – مساله را نیمه کار رها نکنید

 ممکن است پیش از صحبت کردن با طرف مقابل خیلی نگران باشید و بعد جریان مکالمه ی شما به خوبی پیش برود. در این مواقع اغلب، افراد ترجیح می دهند که مساله را رها کنند. شما اجازه دارید که موضوع را دوباره مطرح کنید. با این حال در تکرار مساله غر نزنید، اما به وی نشان دهید که می خواهید بدانید نظر و احساس او در مورد مکالمه تان چیست.

 

منبع

اختلال دوقطبی و سلامت جنسی

درست مانند خلق، زندگی جنسی و فعالیت های جنسی افراد مبتلا می توانید از افزایش یا هایپر سکشوالیتی در یک اپیزود مانیک / هیپومانیک ، به دوره های عدم تمایل جنسی در اپیزودهای افسردگی تغییر کند. چنین تغییراتی بر زندگی مشترک و اعتماد به نفس افراد تاثیر چشمگیری دارد.

مسائل جنسی در دوره ی مانیا

هایپرسکشوالیتی به معنای افزایش تمایل به برقراری رابطه ی جنسی یا افزایش فعالیت های جنسی است که اغلب خارج از کنترل فرد است. علائم:

عدم احساس رضایت با وجود فعالیت جنسی زیاد

تمایل جنسی به مقداری که به نظر خارج از کنترل است

برقراری رابطه ی جنسی با افراد مختلف، و حتی غریبه ها

افزایش غیرعادی خود/ار/ضا/یی

رفتارهای نامناسب یا خطر آفرین جنسی

استفاده از رابطه ی جنسی به عنوان سلاحی برای فراموش کردن مشکلات دیگر، یا دوری از ایجاد روابط عاطفی نزدیک

عدم رضایت عاطفی از رابطه ی جنسی

کنترل ضعیف بر نیاز به برقراری رابطه ی جنسی

افکار وسواس گونه ی جنسی

افزایش غیرعادی تماشای پ.و.ر/ن

در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی هایپرسکشوالیتی یکی از پردردسر ترین علائم است. نوجوانان و کودکان مبتلا اغلب رفتارهای جنسی نامناسب بروز می دهند. بزرگسالان اغلب زندگی مشترک یا روابط خود را به دلیل عدم توانایی کنترل تمایلات جنسی خود ، یا برقراری رابطه با فرد سوم ، خراب می کنند. به علت کاهش توانایی قضاوت صحیح در اپیزودهای مانیا، افراد فراموش می کنند از قرص های بارداری یا ک-ان/دوم استفاده کنند.

تحقیق ها نشان می دهد خانم ها بیش از آقایان دچار هایپرسکشوالیتی می شوند.

مسائل جنسی در ایپزودهای افسردگی

 معمولا در دوره های افسردگی افراد دچار کاهش کم/ زیاد تمایلات جنسی می شوند که به آن هایپوسکشوالیتی می گویند.

افسردگی می تواند منجر به کاهش تمایل و این کاهش تمایل خود می تواند منجر به افزایش افسردگی شود. بخصوص زمانیکه هایپوسکشوالیتی در رابطه ی فرد ایجاد مشکل می کند و شریک جنسی آگاهی کافی در مورد علت این مساله ندارد. بخصوص اگر فرد از اپیزود مانیا و هایپرسکشوالیتی وارد اپیزود افسردگی شود معمولا شریک جنسی احساس گیجی، درماندگی و پس زده شدن می کند.

کاهش تمایل جنسی می تواند از عوارض داروهای مصرفی هم باشد. این امر باعث می شود بعضی بیماران مصرف داروهای خود را قطع کنند، که خود منجر به مانیا یا تشدید افسردگی می شد. همچنین، افسردگی در اختلال دوقطبی ممکن است ایجاد " اختلالات جنسی" کند. از جمله ی این اختلالات خشکی واژن، درد در هنگام دخول، یا عدم نعوظ است.

راهنمایی بخواهید

مطالعه کنید. با مشاور خود در این مورد صحبت کنید. به یک متخصص س-ک-س/ولوژیست مراجعه کنید.

علائم و محرک هارا شناسایی کنید

با شناسایی علائم شروع اپیزودهای مانیا یا افسردگی می توانید بروز اختلالات جنسی را پیش بینی کنید. در این صورت می توانید جهت متوقف کردن عود مجدد اقدام کنید یا اگر دیر شده است دستکم غافلگیر نشوید! ( در مورد شناسایی علائم هشدار و راهکارها به آرشیو و دسته بندی این وبلاگ مراجعه کنید)

داروها

ممکن است داروی خاصی به شدت زندگی جنسی شمارا مختل کرده باشد. در این مورد با روانپزشک خود صحبت کنید. داروهایی هستند که عوارض کمتری دارند.

سلامت جنسی

 مقابله با بارداری ناخواسته، بیماریهای واگیردار جنسی و ایدز به شدت مهم هستند. بخصوص در دوران هایپرسکشوالیتی به این امور توجه کنید یا در قرارداد خود (1و 2)  با شریک جنسی تان، از پیش برای این دوره قواعدی وضع کنید.

صحبت کنید

 افراد مبتلا و شریک زندگی شان باید در مورد واقعیت های اختلال دوقطبی و اثرات آن بر رابطه با هم حرف بزنند. بخصوص افراد مبتلا باید تلاش کنند در مورد مشکلات یا مواردی که در مورد مسائل جنسی دارند با طرف مقابل صحبت کنند.

واقعیت اینکه:

 مسائل جنسی و رفتارهای جنسی یکی از پیچیده ترین مشکلات در اختلال دوقطبی هستند.

افراد در فاز مانیا نسبت به عواقب اعمال خود بی توجه هستند.

افراد در فاز افسردگی، توانایی های ذهنی خود را برای فکر کردن به مشکلات جنسی از دست می دهند. معمولا نسبت به رابطه ی جنسی بی تفاوت می شوند یا به دلیل از دست دادن میل جنسی خود دچار اضطراب و سردرگمی می شوند.

کنترل صحیح اختلال دوقطبی اولین قدم در راه اصلاح مشکلات جنسی و داشتن یک زندگی جنسی سالم است. بدون داشتن خلق ثابت انتظار بهبود در زندگی جنسی خود نداشته باشید.

منبع